این کتاب روایتی است از زندگی بانویی عاشق، بزرگوار و بلند مرتبه که نام او را
همواره در کنار نام بلند پیامبر اسلام و دختر بزرگوار ایشان حضرت فاطمه سلام الله علیها شنیده ایم.
بانو خدیجه، زنی که در تجارت سرآمد زمان خود بود و با زیرکی و درایت ثروتی عظیم را نصیب خود ساخت.
داستان کتاب از عمارت باشکوه او آغاز می شود، در حالی که آسیه و صفورا،
از خواستگاران زیادی که او به همسری نمی پذیردشان سخن می گویند و به این می اندیشند
که بانویشان چه خیالی در سر خود می پرورد. صفورا باور دارد که هیچ یک از مردانی که تاکنون
به خواستگاری او آمده اند، در شان و منزلت با خدیجه برابری نمی کنند و اما نمی داند که چه کسی ممکن است
لیاقت همراهی اش را داشته باشد. عالیه دوست خدیجه و از زنانی است که برای او کار می کند.
زنی که همواره میان دوستی و حسادت نسبت به خدیجه در تردید و دودلی به سر می برد و آرزو می کند
که کاش حداقل یکی از فضائل دوست دوران کودکی اش را داشت.
کتاب ماجرای خدیجه را تا پیدا کردن عشق حقیقی اش پیش می برد و ازدواج او را ترسیم می کند؛
سپس به دنیا آمدن حضرت زهرا سلام الله علیها را حکایت می کند و در نهایت از هنگامه ای می گوید
که بانوی بزرگ اسلام چشم از دنیا فرو می بندد.